جدول جو
جدول جو

معنی قاب آینه - جستجوی لغت در جدول جو

قاب آینه
(بِ یِ نَ / نِ)
چارچوب که آینه در آن گیرد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چار آینه
تصویر چار آینه
چهارآیینه، نوعی لباس جنگی شامل چهار قطعه آهن صیقل شده و آیینه مانند
فرهنگ فارسی عمید
(یِ نَ / نِ)
دستگاهی که قطعات آینه بر آن نصب کنند تا بر اثر تابش خورشید و انعکاس شعاع آن، پرندگان را بخود کشد تا صید شوند
لغت نامه دهخدا
(بِ عَ / عِ نَ)
از ترکی قاب به معنی ظرف + عینک. ظرف یا جعبه ای که عینک در آن گذارند
لغت نامه دهخدا
(بِ نَ / نِ)
از قاب ترکی + شانه. شانه نیام. شانه دان
لغت نامه دهخدا
(عُ نَ / نِ)
که کینه ای چون کینۀ عقاب دارد. که آسان از مقصود بازنگردد: صیادی سگی معلّم داشت، ازین پهن بری... ببرسینه ای عقاب کینه ای. (سندبادنامه ص 200)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قاب عینک
تصویر قاب عینک
دروک
فرهنگ لغت هوشیار
آرایش، آراستن
فرهنگ گویش مازندرانی